عباس عبدی در بخشی از گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به میزان افزایش حقوق ها در بودجه سال آینده اشاره کرده و گفته است؛« کسی نیست بگوید که شما امسال ۴۰ درصد تورم دارید، چگونه ۲۵ درصد میخواهید اضافه کنید؟ آن ۱۵درصد را مردم از کجا بیاورند. »
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
*گفته می شد دولت رئیسی، دولت سوم احمدی نژاد است ولی رویکردهایی که در این دولت می بینیم گاها تندتر و افراطی تراز دولت احمدی نژاد است، و رسوخ طیف تندرو در نهادهای کلیدی هم خیلی پررنگ تر شده است و ...
بله شاید احمدی نژاد هم می ماند همین مسیر را با آن خط مشی و با شدت بیشتری ادامه می داد. ولی همه اینها در نهایت احمدی نژادی و دنباله رو همان خط مشی هستند. پایداری ها تیپ احمدی نژاد هستند و تفاوت چشم گیری در ماجرا وجود ندارد.
*آقای عبدی چیزی که شما توصیف می کنید به نظر خیلی ترسناک است و هیچ الگویی هم برای عبور از آن وجود ندارد.
نه اینگونه نیست. ماجرا این نیست که بگوییم الگویی برای عبور نیست، چرا؟ چون اگر اینها می توانند به این وضع ادامه دهند و مملکت را اداره کنند، پس همه این تحلیل ها بیخود است و یک عده ای که کم هم هستند می توانند ادامه دهند.
شاید اگر درآمد نفتی دوره احمدی نژاد بود، می توانستند اینکارها را بکنند ولی واقعیت این است که آن درآمدها هم دیگر وجود خارجی ندارد. بنابراین اینها از نظر خالص سازی مسیری را می روند که(بر اساس) تصور قبلی شان به آخرش رسیده است وگرنه این مسیر انتها ندارد اما تمام شاخص های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور شاخص هایی است که علیه آنها تغییر پیدا می کند. از شاخص های اقتصادی بگیرید تا اجتماع، سیاست خارجی و پایداری سیاسی و ....
بنابراین هرچقدر جلوتر می رویم اینها بیشتر تضعیف می شوند و انتظارات و توقعات مردم هم بیشتر می شود، چون فشار به زندگی شان وارد می شود.
مثلا در بودجه سال بعد حداکثر چیزی که مجلس گفته به جای اینکه ۲۰ درصد حقوق ها را اضافه کنیم میخواهیم ۲۵درصد اضافه کنیم. کسی نیست بگوید که شما امسال ۴۰ درصد تورم دارید، چگونه ۲۵ درصد میخواهید اضافه کنید؟ آن ۱۵درصد را مردم از کجا بیاورند. به علاوه مگر نمی گویید رشد اقتصادی دارید، پس این رشد اقتصادی چرا نصیب مردم نمی شود ؟ نتیجه معکوس آن نصیب مردم می شود. ۱۵ از ۴۰ درصد یعنی حدود یک سوم آن شاید هم بیشتر مردم دارند معکوس حرکت می کنند، بقیه پول ها به کجا می رود؟
اینها پاسخ دارد که بقیه پول ها کجا می رود می توانیم بگوییم کجا می رود. ناشی از ناکارآمدی دولت است، ناشی از فرار سرمایه است، همه این چیزهاست ولی مردم که نمی توانند آنها را تحمل کنند. به همین دلیل علیرغم این تیرگی که گفته می شود، ما داریم به آن وضعیت ایده آلی که آنها داشتند می رسیم که نشان دهند و مردم بفهمند و خودشان هم بفهمند این وضعیت چقدر وحشتناک است، نه فقط برای مردم بلکه برای خودشان هم اینگونه است.
*یعنی مجبور به عقب نشینی می شوند؟
بحث عقب نشینی نیست. این کلمات بار معنایی و ارزشی روی این موضوعات می گذارد و ماجرا را خراب می کند. شما اسم برجام را عقب نشینی می گذارید؟
قطعا نه.
کلمه عقب نشینی برای برجام درست نبود، در برجام طرفین به تفاهمی درباره یک چیزی رسیدند و این تفاهم باید در حوزه داخلی هم رخ دهد، یعنی مجموعه نیروها بر روی پایهای، تفاهم و توافق کنند. این به منزله این نیست که کسی عقب نشینی می کند، به منزله این است که به این نتیجه می رسند که این راه فایده ای برای دو طرف ندارد، برای مردم هم فایده ندارد، برای حکومت هم همینطور است و فایده ای ندارد. بنابراین حکومت اگر می خواهد بقا داشته باشد، باید رفاه مردم را تامین کند.
مردم هم اگر بخواهند رفاه خودشان تامین شود، باید سعی کنند همین سیستم را در حد ممکن و مطلوب اصلاح کنند. به نظر من این گزاره غالب در ایران است. اما اینکه کجا این دو بهم برسند نیازمند عناصر و راه حل های واسطه است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟